حرفای فرزانه ای

میگم من از همه کار و زندگیم و عشقم دارم میزنم و میام ک با تو زندگی کنم

اونوقت تو از ی کانون نمیگذری ک من روش حساس شدم؟؟؟

حرفای فرزانه ای...

قراره امتحان میان ترم بگیرم

از شاگردایی ک عاااااشقونم

خدایاااااا

نمیدونم چ جوری حس الانمو بگم

خودت میدونی ولی اگ 1000بارم بگم کمه

عاشقتممممممن خداااا

عاشقققق

مرسییییی بخاطر این لحظاتتتتت شیییییریییینننن

دوستت دااااررررمممم

حرفای فرزانه ای...

دیششب یهویی یه طوری شدم...

داشتم حرف میزدم....

-کی میرید ایران

+ دو هفته دیگ

- نوروز چی، نوروزم ایرانید دیگ

+ اره

.

.

 

یه عالمه حرف دیگ کاری

-باشه، باز اگه شد جمعه حرف میزنیم

...

نکنه راست باشه حرفی که شنیدم.... خدایااا دارم همش به آمنه فکر میکنم...

نه.... نمیذارم....

ولی.....

***

 

حرفای فرزانه ای...

فریبا دوستم مشاوره خونده یه جورایی هم منو میشناسه باهاش حرف زدم.... از فکر این روزام.... گفت تو و عارف اصلا بهم نمیایید.... مثه پشه میمونه اصلااا قبول نکن بهش گفتم.... از احساسم به یکی یه دونه....  اینکه مطمئنم دوستم داره... اما به کارمم خیلی علاقه دارم گفت فرزانه، کار همیشه هست، اما با کسی ازدواج کن که دوستت داره چون کسی که دوستت داره باعث میشه زندگی برات شیرین باشه گفت اگر میتونه از خانواده ش جدا شه، قبول کن... بعد یه مدت هم برا خانوادش عادی میشه و مشکلی نیست، همون اول اگه یه جا نباشین و حرفی نشه، بعد عادت میکنن و عادی میشه گفتم هی میگ صبر کن برعکس بقیه که گفتن ن حرفای فرزانه ای...

من ی استادم توی دانشگاه پایتخت....

پر از انرژی های زیاد

قراره ی عالمه مثبت باشم و کارای اساسی کنم

من میتووووونمممم

مرررررسیییی خدا جوووون ن ن ن

ب شدتتتتت دوستت دااااااارررررررممممممم

حرفای فرزانه ای...

هم دیشب هم امروز یکم با یکی ی دونه حرف زدیم!!

دیشب میگ میدونم تقصیره اون پسره عارفه

حالا چرا رو نمیدونم

اینک میگم دوماه دیگ 27 سالم میشه اونم دور از تو

الهی...

ولی هنوزم دوستش دارم

حرفای فرزانه ای...

قراره این هفته پر کار باشم اسم گونه های درختی دانشگاه رو یاد بگیرم و سعی کنم موضوع ی پروژه خوب رو ب استاد بگم ک از طرف دانشکده کار کنیم البته  تا حالا دوتا پیشنهادامو قبول کرده هاااا ولی ب رو نمیاره ک پیشنهاد من بودا.... هم باغ بوتانیک... هم راهنما برا درختای دانشگاه ک اسم و خانواده و اینا توش نوشته شده باشه خیلی دوست دارم کابل ی پارک جنگلی داشته باشه.... نداره اخه حالا میخوام فعلا درمورد جغرافیای کابل بدونم بلکه  ی نظر درست حسابی بدم... باشد ک خدای گلم هم حسااااابییییی کمکم کنه حرفای فرزانه ای...

یلام

امروز یه سیر غلمی با دامشجوها و استاد کوهستانی  رفنیم داخل محوطه داتشګاه

باید ګوته شتاسیمو قوی کنم

««

امزوز یه حورایی  اولین جلسه  ګروه بود که شرکت کردم

البیته فوری بودو  ۲تا از استادا نبودن

ولی با خال یود

اینجا بودنمو خیلی دوس دارم

مرسی ی ی ی خداجوتم

حرفای فرزانه ای...